میگم:دنیا پسته...
خیلی پست.
من روزای پست رو دیدم
شبای سیاهو دیدم؛
ولی روشنی رو تو دلم حس کردم نور رو هم دیدم.
اما هنوز با تمام روشنی ک رگ و پیم حس کرده
بازم میگم دنیا پسته.
مگه اینک دریچه ی روشنی رو پیدا کنی
مگه اینک تو دلت فانوس داشته باشی
وگرنه گم شدن تو ظلمت دنیا اسونه.
من نورو حس کردم
تو "تو"...
وقتی نصفه شب چراغ ساندویچی نیمه بسته رو روشن میکنی
ک پول برداری...
که تو سرما بی تفاوت رد نشی از کنار پیرزن قد خمیده ی کنار چار راه.
من از دنیای تاریک
شبِ تار
روز ابری
تو رو دوست دارم
تو که نوری :)