ایتا برایم نوتیف نمیفرستد.(برای شماهم؟)
پس هربار که بازش میکنم شگفت زده میشوم:)
امروز دیدم در گروهی ادد شدم.
از دوستان دانشگاهی که قدیمی تر هایشان را از سال ۹۸ و دوره ای که آن وقت ها رفته بودیم باهم میشناختم.
با بعضی هم حتی دوره برگزار کرده بودیم.
و روزهای قشنگی داشتیم باهم.
فکر کردم:
فاز من خیلی عوض شده دیگر.
اما بچه ها هنوز همان دغدغه های بزرگ، همان دورهم بودن ها ،همان قدمها و کنشگری های بزرگ را دارند.
آنقدر «عوض» شدم که دیگر بهم نمیخوریم!!!
بعدتر باز فکر کردم نه صالحه!
نگاه کن... تو هنوز هم همانی هستی که «جستجوگر» است.
هر سال کمی مدلش و شکلش عوض شده ، اما هنوز همان «کوله به دوشِ دنبال حقیقتی!»
چیزی هم اندوختی ؟
البته! سوال های قدیمی را پایین گذاشتی و هربار سوال جدید برداشتی!
و من دوست دارم این مدل بودنت را:)
این مدل «رفتنِ مدام » را.
توی دفترم نوشته بودم :
|من نمیدونم دقیقا کدومم؟
کدوم یکی از این صفات وصلهست به تنِ بودنم؟
کدوم یکی بودنمه؟
نمیدونم کدوم یکی از این نقیض هایی که از خودم جلوی چشمم میاد منم بالاخره؟|
و واقعا شاید ما
«امکانِ وسعت ها» باشیم.
همین تلاطم و سوال ها، همین فراز و فرود ها و تعلیق...
مگر «تعلیق» «بودن» نیست؟
پس چرا دنبال «ثباتی»؟