جمعه ۱۱ تیر ۹۵
بعضی وقت ها هست که یک عالمه حرف داری...یک عالمه بغض داری...تند تند حرف میزنی توی دلت..تند تند تایپ میکنی....ولی آخر کاردستت رو میذاری روی یه دکمه گوشه ی صفحه و همشو پاک میکنی...و بعد اروم اروم و محتاط شروع میکنی به نوشتن یه چیزهایی که اصلا منظورت نبود!!یه حرفهایی پر از سه نقطه...کاش لااقل کسی بود که بشه براش سه نقطه هاتو تفسیر کنی...کاش...بعضی بغض ها واگیر داشتاونوقت راحتتر میشد حرف زد...مهم نیست...خدا حواسش به سه نقطه ها هست...ولی یه بغضایی باید واگیر دار بشن...یه سه نقطه هاییتوی هیچ دفتری جا نمیشن...خدایا...کاش بعضی بغضا بی حرف واگیر داشت...کاش...صالحه.ن
سه شنبه ۸ تیر ۹۵
امروز تیتر خبر این بود:
"هشدار...وضعیت اناری شده است"
شاعری گم شد زیر یک درخت
از آن پس انار هاشعر میدهند و شعر ها انار...
بیشتر مواظب شاعران باشید!!
سه شنبه ۲۱ ارديبهشت ۹۵
کاش آقا فتوا میداد...حکم جهاد...تا همه به خون خواهی این بغض برخیزند!!صالحه.ن
دوشنبه ۲۰ ارديبهشت ۹۵
تظاهر تظاهررنگ رنگبیزار شدم از این مردمکه نقاشیی بیش نیستند!!صالحه.ن
شنبه ۱۱ ارديبهشت ۹۵
یک "شوالیه"عاشق "رعیتی وابسته به زمین" شد...و از آن پس...تمام شوالیه های" قرون وسطا"،"رعیت پادشاه" چشمان تو شدند!!صالحه.ن
چهارشنبه ۸ ارديبهشت ۹۵
برای خودکشی کافیست...شاعر ها در خودکارشان را ببندند...و دیگر هرگز ننویسند!صالحه.ن
شنبه ۴ ارديبهشت ۹۵
آهای سرختر از تمام سیب ها...از کدام عطر زدی به پیراهنتکه اینطور...بوی سیب و پرتقال و نارنج گرفته ای؟!صالحه.ن
چهارشنبه ۱ ارديبهشت ۹۵
اول...تقدیم به بابای عزیز و دوست داشتنی گلموبعد:تمام بابا های دنیا...روز مرد و بابا ها و ولادت مولامون مبااااااارکرفتنهای من نزدیک استولی ...تمام ماندنم را خلاصه میکنم ...تمام عشقم را...و تمام بودنم را..خم میشوم تا آخرین ناتمام دنیا را تمام کنم...خم میشوم و شانه های خسته ی "پدرم" را میبوسم...صالحه.ن
چهارشنبه ۱ ارديبهشت ۹۵
شاعرانه تر از سه نقطه های آخر بغض های من...سه نقطه های اسم توست"پدرم"صالحه.ن
چهارشنبه ۱ ارديبهشت ۹۵
عصیان یک دریا فریاد" یوسف" رابا خود به موج برد...و از زندگی "چند ساله اش"سنگی به جا ماند...!صالحه.ن