دیوانه

خدا همیشه به دیوانه ها حواسش هست

مو های من

مو های من کوچ می کند از شهر کلاغ هاموهای من بازیچه می شود در بادموهای منکلاغ ها را...مسکن میدهد...فراری میدهد...وشومی هر رویا را به دوش میکشد!
۰ موافق ۰ مخالف

انسانم آرزوست!

امسال هفت سین شهر منم!نگاه به قد و قواره ی ژولیده ام نکن!من عارفم و از نسل همان شیخی که با چراغ به گرد شهر می کشتومن هفت سین امسالم...                                     پر از سین سادگی!بهار را به دوش کشیده ام و انسانم آرزوست...
۱ نظر ۰ موافق ۰ مخالف

شاعر ها همدیگر را خوب می فهمند...مثل غمگین ها!

من با اشک می نویسم...تو با لبخند می خوانی...و آنکه باید...هرگز نمی خواند!من با درد می نویسم...تو به اسم شعر می خوانی...و آنکه باید...هرگز گذارش به این حوالی نمی افتد!من جان می کنم که بنویسم!تو جان می کنی که بفهمیو آنکه باید:هرگز حواسش معطوف جان کندن ما نمی شود!
۲ نظر ۰ موافق ۰ مخالف

دستهای من...

دست های من...جور گلوگاهم را میکشند...و ارتعاش صدا را...به دست قلمتصویر میکنند!!
۱ نظر ۰ موافق ۰ مخالف

وقتی که سمت توام

وقتی که سمت توامانگار...
باد میوزد میان اشعارم
ونسیم چادرم را به رقص می آورد...
دست های من...
بلند میشود...بالا می آید...تو را پیدا میکند...
ومحکم در آغوش میگیرمت!
وقتی که سمت توام
باد میوزدو من...
در اوج خضوع...
با تو سخن میگویم!
گویی اینک در برابر منی!
وقتی که سمت توام...
زیبا ترین حالت عاشقانه ی من است!
زیبا ترین حالت شاعرانه!                     
و تنها...سمت توست که بـــــــــاد می وزد!
۰ موافق ۰ مخالف

اتفاق می افتد

اتفاق می افتد روزی...وتو...از دور ها می رسی!وتمام کوه ها تفسیر بغض را از بر میکنند...وباد های جهانپریشانی را بار میکنندمن مطمینم!اتفاق می افتد روزی...!
۰ موافق ۰ مخالف

وای از نبودنت...!

همین شب های ساکتهمین شب های بی تو...همین شب هایی که خواب را ربوده اند...همین شب هایی که آهنگ تکراری امشعر های نیماست...همین شب هایی که:«خواب در چشم ترم میشکند»یک شب از همین شب ها نبودنت را بشکن!
۰ موافق ۰ مخالف

حالم خوب است!

بدنم درد میکند...مثل معتادی که در حال ترک است...بدنم درد میکند...و اشکهایم...ودرد هایم...و این «من»........انگار این من درد میکند.....حالم خوب است!فقط کمی...              وجودم درد میکند!
۱ نظر ۰ موافق ۰ مخالف

من آشوب یک جنگلم

من..        
   آشوب یک جنگلم...
جنگلی پر از بلوط...
هرقدر می خواهی طوفان شو...                                
 ریشه های من محکم شده به اسمان!
۲ نظر ۰ موافق ۰ مخالف

یک فنجان شعر

یک فنجان چای   پر از پوره های زندگی...گس!یک فنجان قهوه  پر از لبخند های زورکی...تلخ!یک فنجان شعرپر از خیال خوش....!صالحه
۲۹ نظر ۰ موافق ۰ مخالف
«دیوانه بودن همیشه بد نیست
میتوانی دقیقا وسط نقطه ی انجماد بایستی
و سرت از فکری شیرین گرم سوختن باشد:)»

این طبع که من دارم با عقل نیامیزد....

آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان