دیوانه

مسیحِ منی و من چو یهودا ؛به بوسه تسلیم میکنم تمامت راهوای خیانت گرفته سرِمن ؛ نصیب صلیب میشود تنم آخر...صالحه.ن

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

یٌحیی-یٌمیت شنیده اید آقا؟؟تفسیر شاعرانه ترش خنده ی شماستصالحه.ن

مگر این پیرهنِ بغضِ من اندازه ی ایوب شودگرنه کس طاقت این صبر ندارد جز او...صالحه.ن

پر مخاطب ترین شعری؛وقتی که حرف بودنت میشه...واژه ها رو از خودت پر کنتا که حال شاعرا خوب شه:)صالحه.ن

خنده هایش اسیر طوفان شددختری که دلیل باران بودصالحه.ن

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

وقت است بیایی پدر ماای معنی "این المعد" ماتنگ است زمانزود بیا وپایان بده ویرانی ما را...صالحه.نپ.ن：میدونید؟：)برف اومده：) منم الکی خوشم...حالم خوبه امروز عید بود：)

من این سر کوچه تو هم آن سرهر یک به قصدِ مقصدی هستیمتو می روی باران بگیرد شهردرگیر بی وزنی شود این شعرمن مثل"اسماعیل اول" خسته از این جنگبعد از شکستی سخت از تو ؛مرده ام در خودتو فاتح این نابرابر جنگمن زخمی از پیکارها با من..."من" زخمی پیکار با "من"هاستاین خستگی از امتداد جنگ در خویش استبا من بنوش از "زهر" این فنجانپایان بگیرد کارمان با "مرگ"!پایان بگیرد کار اگر با مرگپایان دهد این "خودکشی" من را...هیتلر بمیرد بهتر از اینکهشهرش بیفتند دست روسی ها!صالحه.نپ.ن:«خودکشی مرگ قشنگی که به آن دل بستم...دست کم هر دو سه شب سیر به فکرش هستم»"علیرضا اذر"

خدا نکند که حالت شبیه من باشدخدا نکند که این قدر بد باشی...صالحه.ن