دیوانه

خدا همیشه به دیوانه ها حواسش هست

«و این منم، زنی تنها، در آستانه ی فصلی سرد»

اشک هایم می‌چکد

 چند تکه البالوی شور برایت میگذارم

و فکر میکنم

کاش خرما داشتیم تا کامت را شیرین کنم

میپرسم :

کجا « شیرینی فراق کم از شور از وصل نیست؟»

اشک هایم را پاک میکنم

نمیدانم،

شاید فراق، ما را عاشق تر بسازد...

۰ نظر ۳ موافق ۰ مخالف

برای یار

عزیزکم

من تابِ اینهمه خوش بودن کنار تو را ندارم.

کمی کوتاه بیا از خوب بودنت.

۰ نظر ۶ موافق ۰ مخالف

دروغ

خورش را روی گاز میگذارم و برنج را توی پلو پز 

حساب میکنم فلان ساعت که وقت رسیدنش است خورش جا افتاده باشد و ترجیحا برنج تازه پخته باشد.

خانه هم مرتب باشد 

معمولا نزدیک آمدنش کارهایم تمام است.

اگر با موتور رفته باشد هر صدای موتوری گوش هایم را تیز میکند.

یا هر ماشینی که توی کوچه بپیچد بلندم می‌کند.

خودم را مشغول کتاب میکنم که حواسم به ساعت نکشد،

ولی هنوز مانده به آمدنش صبر ندارم،

هی در خانه راه میروم و تکه ای جا به جا میکنم،

کارعقب مانده ای را دست کاری میکنم

دلم می تپد.

نه تاب نشستن دارم نه طاقت کار دیگری.

من همه ی کارهایم را کردم و «منتظرم»، «چشم به راهم»

خبری که نمیشود ، انگار آرامشم بهم میریزد،

من این ساعت ها،  کاری جز با تو بودن نداشته ام که...

بی چاره میشوم در نبودنت انگار‌،

در خانه راه میروم و دریای دلم موج میزند.

بعد فکر میکنم:

دروغ گفته ایم منتظریم؛

ما هیچ وقت منتظرت نبوده ایم!

دروغ گفته ایم عجله کن،

ما هنوز کارهای نکرده داریم...

 

۴ نظر ۳ موافق ۰ مخالف

رابطه ی سالم

رابطه ی سالم،

اونجا که خطایی میکنی و می بینی هنوز دوست داشتنی هستی:٫)

 

+چند وقت قبل برای بار چندم اهمال کاری کرده بودم و اضطراب داشتم.

به خودم رجوع کردم و پرسیدم اینهمه نگرانی از کجاست؟

و پاسخ این بود شاید نگرانیم ازاینه که لو بره ضعیفم؛ لو بره خرابکارم ؛

و دیگه دوست داشتنی نباشم:)

دیگ ادم قابل اتکا و مسئولیت پذیری نباشم...

کاری ک کردم اینه:بغلمو باز کردم برای کوچولوی ترسیده درونم.

۰ نظر ۱ موافق ۰ مخالف

آجر به آجر

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

دوستت داشتن

من "دوست دارم"  می شنوم

وقتی وسط کارام بهم زل میزنه و میگه

برام بخند:))

۲ نظر ۵ موافق ۰ مخالف

قلبی که کوچک است.

نمیخواهم فلسفه ببافم

دلیل بیاورم یا استدلال کنم

بگذار مستقیم برویم سر اصل مطلب:

من دوستت دارم.

فقط همین را دارم برای گفتن همین جمله ی به ظاهر ساده.

اگر بعد از این حرفی بخواهی

نهایتا میتوانم بگویم:

عاشقانه دوستت دارم.

نمیتوانم شدتش را؛عمقش را 

درون این واژه ها جا بدهم...

ولی بدان

با چشم های ابری مینویسم :

من دوستت دارم‌.

شاید کم باشد؛شاید انقدرها که باید نیست

شاید اگر متر بگیری؛عمق بسنجی

 دیگران دوست داشتنشان بیشتر باشد و دوست داشتن من کم بیاورد

اما

من با تمام بودنم دوستت دارم...

کوچک است

کم است

اما تمام انچه دارم است.

 

من با هرچه داشتم ب میدان امدم...

 

۳ نظر ۵ موافق ۰ مخالف

سانحه ی صالحه😁

از تفریحات جدیدمون میتونم ب این اشاره کنم

که از ته حلق اسممو صدا میزنه

وقتی میگم جان

غش میکنه که "بهت گفتم سانحه نفهمیدی"

و این خوشحالیش انقدر خواستنیه ک منم خندم بگیره.

 

 

پ.ن:و همین خوشحالی های کوچک❤🌱

۱ نظر ۴ موافق ۰ مخالف

صدای قلب تو❤

سرمو گذاشته بودم رو سینه اش .

 چشماش بسته بود.

قلبش میکوبید؛زیر سرم؛

توی گوشم...

نزدیکِ نزدیک. 

فکر کردم

:"صدای قلب تو زیباترین موسیقی دنیاست"

گفتم چقدر شبیه زبون بازیه شاعراس...

قلبش کوبید

و دوباره فکر کردم" بی شک":

"صدای قلب تو زیباترین موسیقی دنیاست"

چشامو باز کردم؛به چشمای بسته و صورت ارومش نگا کردم

براش خوندم:

"به دور از بازی الفاظ شاعرهای این دنیا

صدای قلب تو زیباترین موسیقی دنیاست"❤

چشماش باز شد

نگام کرد

شب تموم شد

سیاهی هیچ شد تو سبز نگاهش

چشماش از چشمام به همه وجودم نفوذ کرد و سبز شدم:))

 

 

 

پ.ن:فک میکردم این صادنویسی نیست...یار نویسی است❤

۴ نظر ۴ موافق ۰ مخالف

المنت لله که تویی حضرت دلدار

 

 

برای بودنت...برای این حجم وسیع خوشبختی؛

دین به گردن من است.

مدیونم به تمام انان که می توانستند تو را داشته باشند.

حالا که سهم منی

باید به قدر همه دوستت داشته باشم

باید قدرت را بدانم

باید مواظبت باشم

به اندازه ی تمام کسانی که میشد سهمشان باشی.

میدانی دلدار نگاهت که میکنم

فکر میکنم چه بیچاره اند آنان که تو را ندارند.

کاش میشد این بزرگِ بودنت مال همه باشد

بعد نیمه ی جبار وجودم سرکش میشود که نه!!

تو فقط مال منی!!

من مدیونم به آنانی که سهمشان نیستی...

تو را قسمت نمیکنم

اما؛

قول میدهم خوب تر باشم با کسانی که چون تویی را ندارند

چون تویی بزرگ...

چون تویی نامتناهی...

چون تویی که از خدا بخواهم خدایم باشی❤*

 

 

 

 

 

 

پ.ن:

+تو آن بتی که پرسدیدنت خطایی نیست/

اگر خطاست مرا از خطا[هیچ]ابایی نیست

 

_از خدا خواستم موافق بود

میتوانی خدای من باشی:)

 

 

پ.ن۲:که یادم بمونه...

۲ نظر ۲ موافق ۰ مخالف
«دیوانه بودن همیشه بد نیست
میتوانی دقیقا وسط نقطه ی انجماد بایستی
و سرت از فکری شیرین گرم سوختن باشد:)»

این طبع که من دارم با عقل نیامیزد....

آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان