از طرف ا.پ یکی از بخش ها درخواست شده بود از ما که برای مدیران منطقشون یه دوره طراحی کنیم.
ماجرا هم مربوط به این بود که این بزرگواران قرار بود تابستان کلاس اوقات فراغت در مدرسه داشته باشند.
خلاصه ساعتها نشستیم و درمورد طرح و ایده ای که میخوایم مطرح کنیم و پیامی که منتقل کنیم گفتگو کردیم.
نمیدونم چند ساعت کار جدی شد نهایتا ، ولی خب یک برنامه ۶ ساعته آماده شد.
یک مفهومی که رسیدیم بهش بحث کشش درونی و ندای درون بود:
اونچه مارو فرامیخونه و میکشه و معنا میده به زندگیمون انگار.
وقتی تو جلسه خودمون داشتیم درموردش گفتگو میکردیم من یهو برام چیزی روشن شد و گفتم
:« من انگار سالهاست که نقش زنان در برهه های مختلف زندگی برام اینجوری بوده.
انگار هر زمان به فراخور شرایطی که دارم این موضوع پر رنگ بوده. منو کشیده
وقت ازدواج بحث قوانین مربوط به زنان، بعد اون جایگاه زنان، و الان که تو ماجراهای سلامتیم بحث اطلاعات پزشکی درمورد زنان.»
بعد گفتگوی دیگه ای که داشتیم درمورد این بود که « این کشش رو بشنو و اگر معنا میخوای در راستای اون قدم بردار»
و برام سوال بود که چطوریه که من هیچ وقت تو موسسه تا حالا این رو طرح نکرده بودم؟
حتی نخواسته بودم براش کاری بکنم ،
در صورتی که برای خیلی مسائل دیگه مشتاق قدم برداشتن بودم.
من این سوال رو یه گوشه گذاشته بودم و بودم باهاش بقولی.
داخل رویداد من روایتم رو گفتم و قسمت عملی اون گروه شده بودیم و مشغول این بودیم که بنویسیم « کشش درونمون چیه ؟ مسئله ای دنبالش میکنیم چیه؟ و قدمی که در اوقات فراغت براش برمیداریم چیه؟»
من با یکی از دوستان که نوشته بود کششی که داره « بازسازی اعتماد به خودشه » و برای همین برنامه ی تابستونش مدیریت کتابخونه هاست تو موسسه و برنامه های مربوط بهش ، وارد گفتگو شدم که :« تو فقط اینو برای خودت نمیخوای و یه خیر جمعی رو در نظر میگیری. یعنی تو کشش درونی بحث دیگران هم هست» دوستمون میگفت:« خب همینه همیشه و برای همه. من چون اینو برای خودم میخوام پس برای دیگران هم طلب میکنم.»
امروز که فکر میکردم بهش یهو یک چراغ ازین مکالمه برام روشن شد.
دیدم من دقیقا مصداق حرفی بودم که به دوستم میزدم.
من نمیخوام درمورد جایگاه زن ، نقش زن یا هرچیزی نفع جمعی برسونم،احتمالا سوال دقیقم اینه که « خودم با زن بودنم میخوام چیکار کنم؟/ زیست زنانهم چگونه باشه »
و تمام آنچه میگم و میخونم ، حتی وقتهایی که شاید یه جنس کنش اجتماعی درش نهفته باشه، برای خودمه! که تکلیف خودم رو روشن کنم.
برای همین بیشتر اینکه برام جالب باشه نوشتار های سیاسی و اعتراضی یک فعال حقوقی رو بخونم،دوست دارم جستار هایی از تأملات زنانه درباره ی مسائل زنان رو بخونم.