دیوانه

خدا همیشه به دیوانه ها حواسش هست

چطور

از اون روزاس که باید باشی
کجای این دنیایی که فرصت نداری باشی تا سر بشینه رو شونت؟
تا حالا تا گلو تو تنهایی فرو رفتی؟
تا حالا تو خودت غرق شدی؟
میدونی چه حال بدیه که دست و پا بزنی تو خودت؟
چطور میتونی نباشی و من انقدر بی پناه باشم...؟
۰ موافق ۰ مخالف

در سرم هوای توست


عکس و تصویر

قفل شده بود تو ترافیک و بوق-بوقِ ماشینا
و رادیویی که از پژو ی بغلی پخش میشد
با صدای دوپس دوپس ماشین سمت چپش قاطی شده بود.
"پوووف"کشید و دست کرد لای موهای پریشونش و با دست به بالا هدایتشون کرد
دنده جا زده بود حرکت کنه همراه لاین ؛
که ماشین شاستی بلند پیچید به این لاین و سد کرد راهشو
چشم غره رفت و نگاه داد به گوشیش که صدای پیامش بلند شده بود
:"جانای من".
انگار از اونطرف پیام لبخند میزد بهش.
نوشته بود:«حضرت عشق؟اخم نشینه گره کنه دو ابروت رو...دلت خسته نشه که قلبمو یکی میگیره تو مشتشو چروک میشه!مواظب خودت باش که چشم جهانی نگران من و توست...»
به پیرمرد مو سپید پژو بغلی لبخند زد؛
گذاشت شاستی بلند جا بگیره راحت جلوش و
بی ارده دستش به تایپ رفت:«دردت به جونم!جان بی جمال جانان....»



#صاد_ن
۰ موافق ۰ مخالف

لَبــ خَـند :)



بیا لبخند بزنیم .
قدرِ ثانیه ای کوتاه .
من وسط شلوغ ترین خیابان شهر ،
تو غوطه ور در فکری مبهم ؛
لبخند بزن:)
بگذار فکر کنند دیوانه ایم!
بیا تکثیر شویم در هزار لبخند...
که عشق بی شک ؛ 
مادری مهربان است .





صالحه.ن

پ.ن:عیدتوون مبارک:)
پارسال نوشتم"عید قربان باش گوسفندت میشوم":دی

پ.ن2:عکس تکراریه؟

۲۷ نظر ۰ موافق ۰ مخالف

ریشه کن کن این درد را

عکس و تصویر - برعکس عمل کن! دَه روز، بجای اینکه احساسِ یک آدم ضعیف و غمگین را ...

گوشه ایست در من
که درد میکشد
که درد میکند
کاش کسی
ریشه کن کند این درد را...


صالحه.ن
۲ نظر ۰ موافق ۰ مخالف

انتظارت را ندارم!



و زین پس انتظار نخواهم داشت تورا .
مطمئنمبالاخره می آیی
درست یک روز که انتظارت را ندارم
نه چندان شاعرانه...
نه چندان عاشقانه...
به غافلگیر کننده ترین شکل ممکن خواهی آمد!
درست همان روز که انتظارت را ندارم!




صالحه.ن
۲۱ نظر ۰ موافق ۰ مخالف

«در من بدمی؛ من زنده شوم»


کافیست به من بدمی
آنگاه خواهی دید  
قاصدکی خواهم شد
که پرواز را  از چند قدمی لبانت آغاز میکند




صالحه.ن
۱۵ نظر ۰ موافق ۰ مخالف

لطافتش را حس میکنم:)

عکس و تصویر

چیزی که واقعیت دارد
این است که زندگی صبر نمیکند که ما بنشینیم و ناله کنیم و فغان سر دهیم!
حتی برای همدردی هیچ شانه ای را نمی فشارد!
زندگی میرود و ما همیشه بخاطر این نشستن و غصه خوردن هاست
که باید بدویم تا به آن برسیم!
و اینطور میشود که هیچوقت نمی فهمیم کِی زندگی میکنیم؟
هیچ اندوهی آنقدر بزرگ نیست که جوانه ی سبز شمعدانی لبخند بر لبت ننشاند !
هیچ زخمی آنقدر غمیق نیست که آغوشی آن را پر نکند !
و هیچ بغضی نیست که در صدای پای آبِ سهراب گم نشود...
لبخند میزنم و دست از پنجره بیرون میکنم .
زندگی همینجاست...
آنقدر نزدیک که لطافتش را بین دو انگشت سبابه و شستم حس میکنم:)




صالحه.ن

پ.ن:اگر  احساس نکردید یکم مرطوب کننده به دستتون بزنید جواب میده ؛)
۲۵ نظر ۰ موافق ۰ مخالف

همانم!

عکس و تصویر اگر عقل امروزم را داشتم کارهای دیروزم را تکرار نمیکردم. اگر کارهای دیروزم را نمیکردم، ...


پدرم می گوید: 
بچه تر از حالا که بودم
منتظر یک جفت گوش بیکار می نشستم که هی برایش حرف بزنم!
آسمان ریسمان می بافتم و کلمات هم-آهنگ را کنار هم میچیدم!
کم کم شعر خواندن و نوشتن شد جزء جدا نشدنی من
و هنوز هم منتظر یک جفت گوش بیکارم
که هی برایش از این و آن شعر بخوانم و حرف بزنم!
گه گاه که دلم می گرفت ؛ 
قلم و کاغذ بر میداشتم 
و با تمام حرف هایی که گیر کرده بود بیخ گلویم کاغذ را سیاه میکردم
سر خوش که میشدم 
بلند بلند شعر می خواندم
و خب!
راستش را که بخواهید..
همه حال و حوصله ی پرحرفی های این دخترک را ندارند!
وبلاگ که زدم ؛
لباس کافه چی به تن کردم و هر عصر؛
هر صبح؛
هر وقت که میشد سر از اینجا در می آوردم !
حالا...
لباس کافه چی را از تنم بیرون کردم 
و همچنان عاشق شعر خواندن و نوشتن و پر حرفیم:)
هنوز همانم...
فقط؛
از این به بعد
یک دیوانه می نویسد!





پ.ن:خیلی وقته که تو فکر تغییر اسم وب بودم و امروز عملی شد؛

پ.ن2:مدتهاست شک دارم به شعر بودن نوشته هام!دلیل اصلی تغییر اسم وب اینه:)
۲۷ نظر ۰ موافق ۰ مخالف

ماه گرفتگی

عکس و تصویر ‌شاید جهان ما، جهنم اهالی سیاره دیگری است! #آلدوس_هاکسلی


شب ، چادر سیاهش را روی صورت ماه کشید
و لب هایش را بوسید
دروغ است که ماه گرفتی شده!






صالحه.ن
۱۹ نظر ۰ موافق ۰ مخالف

باهم سکوت کنیم!

عکس و تصویر عقل پرسید که دشوارتر از مُردن چیست!؟ عشق فرمود فراق از همه دشوارتر است... #فروغی_بسطامی

هزار نامه ی سفید برایت پست میکنم
تا از دور ترین ناحیه ی عاشقی
با هم سکوت کنیم!





صالحه.ن

نقل قول نوشت:«شعرم به دلم نمی نشیند دیگر ... ای نقطه ی عطف شعر هایم برگرد!»امید صباغ نو
۱۵ نظر ۰ موافق ۰ مخالف
«دیوانه بودن همیشه بد نیست
میتوانی دقیقا وسط نقطه ی انجماد بایستی
و سرت از فکری شیرین گرم سوختن باشد:)»

این طبع که من دارم با عقل نیامیزد....

آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان