۱.امسال
رها کردم ، خیلی چیزا رو،
رها کردم و دور ریختم...تمام رنج های این سالی که گذشت رو...
وقتی به روزهایی که گذشت فکر میکنم
متعجبم،
متعجم چطور ازون رنج ها زنده برگشتم!
۲.خاک گلدون ها رو عوض میکنیم ،
امیدوارم تو خاک نو ریشه هاشون محکم بشه،
همونطور که برای خودم امیدوارم.
۳.و انگار یادم رفته بود چقدر خونمو دوست دارم.
چوب هاشو
نورشو
کتابخونه ای که عاشقشم و علی برام درست کرد
تابلوهایی که با عشق و وسواس انتخاب کردم و خریدم
تک تک جزئیاتشو...
۴.تو ذهنم از صبح مدام پلی میشه....
"?Could roses bloom again"
و نگار که اره...