دیوانه

خدا همیشه به دیوانه ها حواسش هست

خنده هایش

خنده هایش صدای آب داشتو بوی انار...هیچ وقت نگفت ساکن چندمین طبقه ی شعر هاستکه انقدر خوب بلد است"خوب بودن را"صالحه.نپ.ن:همینجوری نوشت
۰ موافق ۰ مخالف
بحححححححححححححححححححح
بحححححححححححححححح

خخخ خنگ

اپم دوس داشتی بیا

اه اه اینجوری نگو فاطمه تو نظر ک میدی من میام سر میزنم دیگه اینکارا لازم نیس ک... از این رسومات مجازیا بکار نبر

احمق خفه خون بگیر نیما میاد وبم اینو ببینه جر میده

خرررررررررررررررررررررر
ن خیر عاشق بی بیم شدم

زارت چقدرم که بدش میاد بوووووووووووووق بی بیت؟؟ ای جانم تو از اولم سن بالا میپسندیدی

نظرتو حذف کردم

خررررررررررر://///

صدای آب و بوی انار...
چه تشبیه قشنگی!

ممنون

لحشووووووور
زر نزن ببینم میتونی یکیو تو پاچه ما بکنی

توییییییییی پلشت خخخ خودت گفتی بابا من به انتخابای تو احترام میذارم عزیزم حتا اگه سینا باشه بی بیت ک خوبه دیگه

سینا رو بگیر واس عمت
بی بیت کیه؟؟؟؟؟؟؟

خخخ عمم شوور داره پس به تو میرسه بی بی تو خودت گفتی عاشق بی بیم شدم

هااااااااااا
ظهر بت خبر میدم بیا پشتیبانی بت میگم

عاشق کی شدی رو بم میگی؟؟ با.گوشی سختمه ساعتای ۴ب بعد ان میکنم

ساکن طبقه دهم بود. میشناختمش!!
خخخخخخ


+ خیلی زیبابود عزیزم

جدی؟؟ به من نگفته بود نامرد!! ممنونتم جانا

عاشق همینجوری نوشته هاتم

همینجوری نوشتهامم عاشق تویه عزیزم

خیلی قشنگ بوووووود


راستی ، توی مراسم جای همتون واقعا خالی بود

خیلی ممنوووون :))دوستان به جای ما



ممنون که سرزدین

امیدوارم در تمامی مراحل زندگی موفق باشید و سلامت

یک فنجان شعر هم عالی بود


سلام جانا ممنون از شما تشکر ان شا الله شما هم:)) ممنون

ااااااااا
تو که همیشه میبینی منو
تو آسانسور باهم بودیم
طبقه سوم پیاده شدم

غلط کردم عاغو تو که هیش وخ منو نیگا نموکنونی منم خجالتی اصن مگه طبقه ها یادم میمونه شر شر عرق میریزم فقط (از تصور خودم تو همچین وضعی میخام بپوکم از خنده)

تکلیف حرفهایی که نمی زنی ...
بغض هایی می شود بی صدا
زخم هایی می شود ناپیدا ....
و بعد دردهایی می شود ....
عمیق !
و یادت باشد ...
درد را نمی شود بقچه کرد و در کمد گذاشت ...
درد را نمی شود دریک خانه تکانی مفصل رد کرد ...
درد را نمی توان نوشت ...
نمی توان دور ریخت ...
حتی نمی توان سرود ...
درد را باید درمان کنی و درمانش ...
گفتن همان حرفهایی ست که نزده ای ....

حتی نمیتوان سرود...

واااای صالحه چه بانمک

قیافه من؟؟ اوج خندس

همینجوری منم دلم انار خواااست

حوریه جونو بگو بت بده انارمون تموم شده این الما و فاطمه ندید بدید ریخت غارت کردن

میدونی من برای انار می یمرم
:))
عکس و شعر عاووووووولیییییی

اتفاقا همون روز که این پستو گذاشتم امیر علی رفت انار خرید جات خالی تچکـــــــــــــــــــــــــــــــــــــر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
«دیوانه بودن همیشه بد نیست
میتوانی دقیقا وسط نقطه ی انجماد بایستی
و سرت از فکری شیرین گرم سوختن باشد:)»

این طبع که من دارم با عقل نیامیزد....

آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان