دیوانه

خدا همیشه به دیوانه ها حواسش هست

تو یک جنگجویی

درست اینه ک 

برای قوی شدن سختی لازمه...

وقتی قوی شدی ب سختی هایی ک پشت سر گذاشتی

لحظه های ناامیدی ک گذروندی 

وقتایی ک میخواستی از درد ناتوانی گریه کنی

پوزخند میزنی :)

پس قوی باش:))

 

 

 

پ.ن:التماس دعا.

۲ نظر ۳ موافق ۰ مخالف

قلبی که کوچک است.

نمیخواهم فلسفه ببافم

دلیل بیاورم یا استدلال کنم

بگذار مستقیم برویم سر اصل مطلب:

من دوستت دارم.

فقط همین را دارم برای گفتن همین جمله ی به ظاهر ساده.

اگر بعد از این حرفی بخواهی

نهایتا میتوانم بگویم:

عاشقانه دوستت دارم.

نمیتوانم شدتش را؛عمقش را 

درون این واژه ها جا بدهم...

ولی بدان

با چشم های ابری مینویسم :

من دوستت دارم‌.

شاید کم باشد؛شاید انقدرها که باید نیست

شاید اگر متر بگیری؛عمق بسنجی

 دیگران دوست داشتنشان بیشتر باشد و دوست داشتن من کم بیاورد

اما

من با تمام بودنم دوستت دارم...

کوچک است

کم است

اما تمام انچه دارم است.

 

من با هرچه داشتم ب میدان امدم...

 

۳ نظر ۵ موافق ۰ مخالف

مرگ در سایه نشسته است و به ما مینگرد

چقدر عجیبه زندگی...

اونقدر عجیب ک میشه تو این یه جمله...

تو همین واژه ی "عجیب" فرو رفت تا سینه _که نفسش بند میاد_

تا گلو_که بغض میکنه_

تا چشم_که به اشک میشینه_

مرگ اینجاست.

تو همین نقطه.

اونقدر امیخته اس به زندگی ک نمیفهمیم کجا مردیم و کجا زنده ایم.

مثل غم ک ب خوشی تنیده شده.

ب این فکر میکنم

کسی ک زنده میکنه و میکشه

صبوری هم میده.

ب این فکر میکنم تنها کسی ک میمونه همونه ک زنده کرده و کشته.

و بعدتر

فرو میرم تو ایه ی "فبای الا ربکما تکذبان"

تو عمقِ ربکما....انگار همین یه کلمه داره میگه:

بابا اون خدای "شماست"!

بی انصاف نباشید؛منکرش نشید خدایی ک برای شماست رو...

این دلگرمی داره

خدایی ک میشه اخرش صفت ملکی اورد حتما مهربونه.

خدای مهربون حواسش ب ما هست.

ب داغی ک مرگ میشونه رو دل.

 

 

 

پ.ن:دوستم امروز میگف:حس میکنم همچی قاطی شده

حالمون خوب نیس هیچی سرجاش نیست...التماس دعا🌱

۲ نظر ۳ موافق ۰ مخالف

چالش سی روز شکر گذاری

دقیقا نمیدونم اینکار از کی شروع شده ولی خیلی خیلی جذابه

 دلم رفت برای اینکار شیرین و امیدوارم بتونم ادامه اش بدم.

ب جهت زیبا بودن اینکار:

 

روز اول:

خداروشکر برای بودنه همراهی ک همیشه بهم برای رسیدن ب چیزایی ک دوستشون دارم انرژی میده و حمایتم میکنه💜

 

روز دوم:

خداروشکر برای صحبت با دکتر و نیمه اوکی دادنش برای کار😍

 

روز سوم:

خداروشکر برای لحظه هایی که بعد از بی چارگی چاره هست

 

روز چهارم:

برای عینک جدیدcool

 

روز پنجم:

خداروشکر که کمک میکنی اسیر مسیر های بی ثمر نشیم

 

روز ششم:

خداروشکر برای اینک با اینکه مرگ در خونه رو میزنه وقتی به این فکر میکنم ک برای چی تو این غم باید خداروشکر کنم خیلی دلیل ها رو پیدا میکنم:

 

 

روز هفتم:

خداروشکر که ساجده رو دارم

 

روز هشتم:

خداروشکر ک لایق شدم دوباره حرم رو ببینم

برای اون بچه ی فسقلی که وقتی میخوام برم یهو جلوم سبز میشه و چادرمو میگیرم

برای تیکه ی پیتزایی که علی برام سس میزنه

برای اینک دوباره بیشتر و بیشتر یادم میاد ک چقدر زندگیتمو میدون فضل خدام

 

 

روز نهم:

خداروشکر که بهم لیاقت دادی نماز صبحو سروقت بخونم

۷ نظر ۴ موافق ۰ مخالف

به فکر اونروز باش

خیلی خیلی وقت پیشا

اونوقتا که دیگه گذشته و شاید نیاد؛

وقتایی ک با جانا میزدیم بیرون و قدم میزدیم شهرو،

میرفتیم کتابفروشی؛میلک شیک میخوردیم و گپ میزدیم زیاد...

یه دفه که بیرون بودیم و حرف از دوست داشتنی بودن فلان پیرزن بود گفت:

من نمیتونم مثل تو نگاش کنم چون جوونیا و شر و شوریاشو دیدم.

حالا از اون روزا خیلی گذشته و هربار علی بهم میگه مادر(مادر بزرگ پدریم)چقدر مظلومه یاد این حرف جانا میوفتم.

من ندیدم شر و شوریای مادر رو اما شنیدم...

نمیشه از شنیده ها به قضاوت رفت اما فکر میکردم

چطور زنی ک هرسال با یه بچه ی شیرخوار

ب گوسفند ها میرسیده،شیر میدوشیده،کره میگرفته و زندگی رو به دوش میکشیده امروز انقدر خمیده شده...

چطور همچین زن جنگجویی که گاهی زبون تلخی میکرده

دعوا میکرده؛میجنگیده امروز انقدر اروم میتونه باشه.

ب این فکر میکردم 

به چی مغرور باید شد؟

به زور و صدای جوونی؟؟

به یال و کپال ؟

 

مایی ک هیچی ازمون نمیمونه...

موهای لخت و بلندمون سفید و کوتاه میشه

صدای بلندمون اروم میشه

و قدم های مصممون متزلزل میشه.

 

روزا میان و میگذرن 

همین روزایی ک به شغل بهتر، پول بیشتر ،قدرت بالاتر فکر میکنیم

یهو به خودمون میاییم و میبینیم

وقتشه به فکر وصیت نامه باشیم.

 

 

۲ نظر ۴ موافق ۰ مخالف

ف ر ا ق

فراق از زن ها شاعر می سازه.

۴ نظر ۳ موافق ۰ مخالف

اگر نیاز داری چیزی بشنوی🌱

شاید قشنگترین تجربه هاتو

از دل تلخ ترین لحظه ها بدست بیاری

ما از اخرش خبر نداریم....

ولی میتونیم بوی قشنگی رو حس کنیم:)

 

🌱

 

۱ نظر ۲ موافق ۰ مخالف
«دیوانه بودن همیشه بد نیست
میتوانی دقیقا وسط نقطه ی انجماد بایستی
و سرت از فکری شیرین گرم سوختن باشد:)»

این طبع که من دارم با عقل نیامیزد....

آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان