دیوانه

خدا همیشه به دیوانه ها حواسش هست

مهیار۲

هنوز رد بمب و درد و روی دیوارا بود...یکم بو میکشدی بوی خون هم میومد!!افتاب گرم میتابید تا نجاست خراب ها رو پاک کنه حتما!!آجراش ریخته بودرفتم زیر سایه روی سکو نشستم و رصد کردم مردمی که هر کدوم ساک غماشونو تو حرم میکشدنسامرا...حرم جد پدر..هادی علیه السلام...افتاب و چادرم که خاکی شدکنارم نشستاونم پاهاشو اویزون کرددلم میخاست بغلش کنمسرشو بذاره رو سینم منم دستم بره لا به لای موهای مجعدشمه یار...یار من..یار من نبود اما..حتی دورتر از اون که بتونم ببوسمشبراش از امیرعلی گفتم...اونم برام از امیرش گفت..افتابو دوست داشت....از اخرش هم رفت زیر همون افتاب من موندم و جای خالیش روی پاممن موندم و حسرت دستایی ک بره لای موهاشمن موندم تو سایهبا درد اون دوتا سمعک توی گوششمه یار رو لغت نامه اشتباه معنی کرده!!مهیار یار من نیست !!!فقط من موندم و اشکاممن موندمو بغضم و دلتنگیمه یار رفتمنم میریم زیر افتابافتاب دوست داشت...خدا مه یارمو حفظ کنیار من رو حفظش کنه...
۰ موافق ۰ مخالف
عمریست نشسته ام پای لرز خربزه های..
که هیچوقت یادم نمی آید کی؟
خوردمشان..!


عمریست نشسته ام پای لرز خربزه های..
که هیچوقت یادم نمی آید کی؟
خوردمشان..!


این روز ها دوره ،دوره گرگ هاست !
مهربان که باشی می پندارند دشمنی ؛
گرگ که باشی خیالشان راحت می شود؛
که از خودشانی!
ما تاوان گرگ نبودنمان را می دهیم !!!
من به او نگاه میکنم..!
و او بی تفاوت از کنار من رد میشود
به آن لعنتی بگویید این رفتارش مرا میکشد..
تو آسوده بخواب...
من تمام شب را نگهبانی میدهم بالای سرت
مبادا کسی به خودش اجازه دهد سرزده واردِ خوابِ شما شود...

افرین خوب کاری میکنی:/

آخرش.هم نفهمیدم چی شد
ولی نوشته ت بغض داشت

:) اره...درد داشت):

سلآمـ صآلحهـ جآن

خوبی؟!

نوشتهـ هآتـــ چقدر ایهآمـ داره

یهـ توضیح نوشتـ اضآفهـ کن جآنآ

سلام جان دلم شکر تو خوبی? خخخ کجاشو نفهمیدی بگو توضیح بدم

صالحه پاشوبروپست ثابتت رودرست کن
آدم اینقدخشن باکاربراش صحبت نمیکنه
مهیار روازش عکس بگیر برام بفرس راستی

نگار باور کن اعصابمو بهم ریختن من از کاربرم انتظار دارم حداقل پستامو بخونه طرف ب.خودش زحمت نمیده بیاد یکم پایین تر حداقل رو پستای پایین بگه اپم یا متنای دیگشو بذاره!!! بعدم انتظار داره بری وبش نظر بذاری!!! نظاراتو فقط دوس داره عزیز من مجبور نیستی که!!!! مهیارم رفت):

یاخدا نقشه ریخته بودم بقاپمش ازت
اه اه اه
توکلابهشون توجه نکن آفرین دخترخوب !!!

بیشووووووووووووور مهیارمنو میخای بقاپی؟؟؟ مگه من واسه تو اونهمه ادم جور نکردم؟؟؟؟

مهیار؟؟؟؟؟؟؟؟

اهوووم

نفهمیدم در مورد کیه

تو سامرا با یه پسری دوست شدم اسمش مهیا بود درباره اونه

متوجه نشدم :|
اما قشنگ بود
مهیار چ کسی است عایا

اوا؟؟؟ چرا هیشکی نفهمید قضیه چیه؟؟؟ من که خیلی باز کردم قضیه رو؟؟؟ تو سامرا با یه پسری دوست شدم اسمش مهیار بود بعدش باهم حرفیدیم و اینا... مرد من دو تاگوشش سمعک داشت:((

:)

فقط خودت میتونی همه این حرفا رو حس کنی
:)

اهووم...

الهی ... خدایا حفظش کن:) ایشالا هر جا ک هس سالم و سلامت و شاد باشه :)

:)) ان شاالله سپاس از دعا خیرت

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
«دیوانه بودن همیشه بد نیست
میتوانی دقیقا وسط نقطه ی انجماد بایستی
و سرت از فکری شیرین گرم سوختن باشد:)»

این طبع که من دارم با عقل نیامیزد....

آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان