دیوانه

خدا همیشه به دیوانه ها حواسش هست

خاطرات

و باد خاطراتگل های سرخ روسری مرا ربودصالحه.نپ.ن:ادامه مطلب دوس داشتین برین:))من مسئولیت قبول نمیکنم ولی.... بدون شرح :دیاصن میدونین...من از همون ابتدا شعر تو خونم جریان داشته...(برین پایین کاملا متوجه میشین تا چه حد جریان شدیدی هم داشته)حالا به شکل یکم خشن تری....یکم خفن تری(!!!)...یکم بیشتر از حالا...خیلی زیاااااااااد خنگ تری(:دی)اینا یاد آور یه خاطره ی خوبه دوووره...شاید خیلی دور.... یه هفته ی قشنگ کنار عکاس جان ک آخرش ب گریه ختم شد(از درد دوری گریستم :دی)...یادش بخیر...دلم گرفته بود دو سه ماه پیش عکاس جانم برام این عکسا رو ایمیل کردبه لطف نگاری  یاد اینا افتادم و دوباره رفتم یه دل سیر خندیدم....یه عده ی کثیریش خیلی ملکوتیه...اصن حس روحانی میخاد....درکشون سخته....از اون روح پاک بچگی دارم جدا میشم درکشون نمیکنم!!!نگا ب قیافه رنگو رفتشون نکنین...اینا واس خودشون عتیقه این....(چقدر چرت و پرت گفتم)ولش کن:اینا میشن اولین شعرای من....بخندین روح و روانتون شاد شه:))مربوط به ابندایی(شاید مثلا چهارم یا پنجم این حدودا...یادمه راهنمایی نبودم)ولی استعدادی داشتمااااا="من می گم دوست دارم تو میگی نمیشهبی سرمایه زندگی اصلا نمیشهمن میگم دوست دارم بمون کنارمتو میگی نمیشه اصلا نمیشه"(اینجا شعر به نقطه ی اوج خودش میرسه: ) "ساعت میگه تیک تیک تیکبارون میگه چیلیک چیلیکبا بچه ها رفته بودم سر غذا............................"اون نقطه چینه محو شده نمیدونم چی نوشتم ولی هرچی بوده گمونم ته دیگا رو خوردن به من نرسیده...شاید ی چیزی تو مایه های "ولی گیرم نیومد از ته دیگا"( البته اینو الان گفتم )(عکس هس عایا؟یا پریده؟؟)نمی خاستم زیاد آبرو ریزی کنم ولی اینام هس:"پدرم جان و تنم چون وطنمبا نگاه مادرانه میشود گفت که زن و شوهرند"(این از اون ملکوتیا بود که هنوز درکش نکردم!!!!)یکی از عمه هام چارتا پسر داره:دی"چهار پسر دارم:اولی خنگ و خل استدومی هم منگول استسومی دیووانه استچهارمی آدمتر است"(من بی تقصیرم....)خیلی فجیع تر از اینها هم هست مثلن ی جا میگفتم:"قد قد سیمور...."الهی العفو...و این:"رفتم سوار کشتی...گفتم کوجایی کشتی؟؟کشتی به من گفت فضولی؟؟اما من ندیدم کشتی..."(یا اکثر امام زاده هااااا...)خاهرم میگه یه بار بچه بودم از رو تخت افتادم به سرم ضربه خورده :/نمیدونم والا....
۰ موافق ۰ مخالف
وای خدااعالییییی بودنااا
حالا اینو ببین(مال پنجم شیشم دبستان)
علم به از ثروت است
دانش شکوه و شوکت است
دلیل رسیدن ب فرجام کار
تلاش در جهان و همت است
دو بیتی میگفتم واس خودم

بابا این معنی داشت آخه قدقد سیمورر؟؟؟؟؟؟؟؟؟

روسری ترکمن، دریا
اوفففف دلمان تنگه...

آخی اره گفتی دریا و کردی کبابم

زیبا مثل همیشه،
:)

ممنون

با نگاه مادرانه میشود گفت که زن و شوهرند"

ول دان!
عاغا بیخیال
:)))))

اصن میبینی استعداد چکه میکرده


یکی از عمه هام چارتا پسر داره:دی

"چهار پسر دارم:

اولی خنگ و خل است

دومی هم منگول است

سومی دیووانه است

چهارمی آدمتر است"


اینو هدیه کن به عمه ات
:))))
به اون و بچه هاش چی کار داری؟؟؟؟؟

جرئت ندارم پسر عمه هام زندم نمیذارن بی شک

بچه بودی احتمالا با چنگال آبدوغ خیار نمی خوریدی؟
شاید مال اون باشه...
____________________________
مردم از خنده
خدا خفه ات نکنه
:)))))

نمیدونم یاد نیست!! ولی از من بعید نیست خدا رو شکر ک موجبات خنده فراهم شد

منم معتقدم شاعری اصلا" تو خونته....
نکنه از زمانی که تو شکم مادرت بودی شعر گفتن رو شروع کردی؟؟؟؟؟؟

خخخخ فدایت جانا نمیدونم باید سوال کنم؟؟؟

از نوع لباس این خانم پیداست که دریا دریای شمال باید باشه......

بلیا... شما جای ما بیرن از نزدیک فیض ببرین ما علی الحساب از تو عکس

خیلی جالب بود عزیزم موفق باشی

ممنون

وای صالحه...خدا نکشتت! خیلی بامزه بودن کلی خندیدم...
عکاس جان دوست دوره ابتداییته؟ یا مثلا دوستی که از ابتدایی باهم دوس بودین؟!
من هلاک شعرای بچگی هاتم...خصوصا توصیف بچه های عمت!

نه جانا عکاس جان عموزادمه خخخخ

چی شد
من که موندم

چی چ شد؟؟ کجا موندین؟

آلماتودفترش بایه خطگندی شعرسروده بودواسه مامانش یه جاییش این بود. توبزرگی همچوایران

در ظاهر خنده داره ولی دقت کن چ تشبیه قشنگیه خدایی

خخخ عالی بود
کلی خندیدم :دی

خخخ خدا رو شکر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
«دیوانه بودن همیشه بد نیست
میتوانی دقیقا وسط نقطه ی انجماد بایستی
و سرت از فکری شیرین گرم سوختن باشد:)»

این طبع که من دارم با عقل نیامیزد....

آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان