دیوانه

خدا همیشه به دیوانه ها حواسش هست

عشق نوشت

عاشقانه ها... راستش حالا ک فکر میکنممیبینم اصلا این سفر ربطی ب من نداشت...کار چشام بود ک بالا گرفته بودم و زل زده بود به مرد روبرومبالا بود اشک جمع شده بود تو چشام...نریخت نه؟!؟چرا تو ماشین ریخت وقتی مامان گفت پهلوی شکسته...وقتی صف دعا ها را رسد ریخت!!قبل اومدنم ریخت..راستش حالا که فکر میکنم این سفر اصلا به من ربطی نداشتکار همون بود که موهاش میخورد به ضریح...کار همون که ساقی شد جمع روفقط...این وسط من بدم...که دارم ذوب میشم تو هرم حرمش...صالحه.ننجف اشرف_ساعت۱۴:۳۴(گمونم ب وقت عراق)
۰ موافق ۰ مخالف
اون اخری عکسه
برا من باز نمیکنه
عزیزمممممممممممممممممم

عکس؟؟ نه عکس نی!

عاغا رفتیس نجف به ما نگفتی؟
ما که دیگه لیاقت نداریم
حداقل میگفتی بهت بگیم سلاممون رو به آقا برسونی
بگو یکی هست
اینجا هر روز داره از فراق گریه می کنه
بگو دلش پر میکشه برای کربلا و بین الحرمین بگو من که میدونم اگه اذن ندی رنگ کربلا رو نمی بینم...
:"""""""(

خیلی یهویی شد پسته جون نتونستم وب همه برم پست گذاشتم دارم میرم البته... یادت کردم بانو جان ان شاالله قسمتت میشه عزیزم زووود زووود

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
«دیوانه بودن همیشه بد نیست
میتوانی دقیقا وسط نقطه ی انجماد بایستی
و سرت از فکری شیرین گرم سوختن باشد:)»

این طبع که من دارم با عقل نیامیزد....

آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان