سه شنبه ۵ مرداد ۰۰
دارم می رم خونه ی خودم،
یه حالیه ک انگار نشستم گوشه اتاق دارم غوغای ستارگان رو با سه تار میزنم...
ارومِ...ارومِ...آروم.
غم آگینِ شادِ اندوهناک.
بعد همش فک میکنم،
چطوری میشه از این غم ها بهره برداشت..؟
چطور میشه به صبر بسنده نکرد؟
دارم سعی میکنم.
ولی سخته.
خدا طاقتمونو زیاد کنه....