دیوانه

خدا همیشه به دیوانه ها حواسش هست

من از اخرین بار ها می‌ترسم! ازین که نمیدانم کی آخرین بار است.

امشب شام دعوت بودیم به مناسبت ازدواج پسر عمم.

همه چیز سفید و قشنگ.

 به اجتماعی شدن خودم افتخار میکردم.

از معاشرت لذت میبردم.و از بودن ها عشق میکردم.

و بعد یکهو...

فک عمه ی بابا قفل شد،

صورتش سفید شد ، بدنش سفت شد ...

همه ترسیدن 

جمع شدن 

و سالن کوچیک در کسری از ثانیه جهنم شد از گرما و تاریک از دلهره

 

سریع کف اتاق درازشون کردن روشون آب ریختن

و با اورژانس تماس گرفتن.

 

دورشونو خلوت کردن و اروم اروم انگار اوضاع طبیعی میشد.

اما دلهره نرفته بود و بعض چند بار تا مرز ترکیدن رفت و برگشت.گاهی هم از مرز رد شد.

 

و تمام مدت من به این فکر میکردم که 

نکنه اخرین بار باشه!

نکنه این دستی که امشب برای سلام و احوالپرسی فشردم اخرین دست بوده باشه.

وقتی اورژانس تست سلامت میگرفت 

و ازشون خواست بخندن 

و لبخند زدن،

ترسیدم و لرزیدم 

که نکنه اخرین بار باشه؟

من واقعا واهمه ی از دست دادن آدمها رو دارم.

من میترسم از نبودن آدم هایی که،  انقدر بودنشون قشنگ تر کرده زندگی رو.

عید دیدنی ک رفته بودیم دیدن عمه 

از اقاجون تعریف میکرد .و جای خالیش.

حرف زدنش کلا شیرینه.

و من انقدر از محبتش رقیق بودم که دم اخر از ترس ترکیدن بغضم نمیتونستم صحبت کنم.

 

خدایا،

ما درنبودن ادمهایی که دوستشون داشتیم،

به بودن ادمهایی که عطر و بوی اونها رو دارن نیاز داریم.

لطفا با خوب ها ، با اونهایی که دوستشون داریم امتحانمون نکن.

 

۶ موافق ۰ مخالف

سکته بوده؟ الان چطورن؟

نه،اتفاق خاصی نبود و بخیر گذشت...


خدا رو شکر به خیر گذشته.

ممنون.

اری شکر خدا 

منم خیلی از این موضوع میترسم🥺

خداروشکر که خالشون خوب شد❤ان شاءالله همیشه سلامت باشن

 

الهی آمین

ممنون گل

خدا ادمهایی ک دوسشون داری و حفظ کنه

واقعا ترسناک شد..

خداروشکر که بخیرگذشت

خداروشکر:)

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
«دیوانه بودن همیشه بد نیست
میتوانی دقیقا وسط نقطه ی انجماد بایستی
و سرت از فکری شیرین گرم سوختن باشد:)»

این طبع که من دارم با عقل نیامیزد....

آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان